اِذا جاء نصر الله و الفتح . . .

حسین ع هم امام زمان خودش بود!

اِذا جاء نصر الله و الفتح . . .

حسین ع هم امام زمان خودش بود!

اِذا جاء نصر الله و الفتح . . .

آقا اجازه ؟!
دل زده ام از تمام شهر
بی تو دلم گرفته از این ازدحام شهر
آقا اجازه ؟!
دست خودم نیست خسته ام
در درس عشق ، من صف آخر نشسته ام
در این کلاس ، عاطفه معنا نمی دهد
اینجا کسی برای تو برپا نمی دهد
آقا اجازه ؟!
بغض گرفته گلویمان
آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان
اللهم عجل لولیک الفرج

علی ع
یکی از مطالبی که بزرگان علم و ادب در تمجید از کلام حضرت امیر علیه السلام و اعجاز سخنان ایشان بیان کرده اند خطبه بی الف و خطبه بی نقطه حضرت است. خطبه «بدون الف» در مجامع علمی مسلمین حرکت فکری ایجاد کرد و یک نهضت ادبی به وجود آورد.
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغةمی گوید: بسیاری از مردم ، روایت کرده‏اند که گروهی از یاران پیامبر خدا بحث می‏کردند که: «کدام یک از حروف الفبا، بیشترین کارایی را در کلام دارد؟» و همه بر حرف «الف» اتّفاق کردند .
امام علی ‏علیه السلام فرمود:....( وحضرت خطبه بدون الف را ایراد فرمودند.) [1]
ما در اینجا به نقل این مطلب از ابن شهر آشوب اکتفا می نماییم:
ابن شهرآشوب در المناقب آل أبی طالب به نقل از امام رضاعلیه السلام ، از پدران بزرگوارش می گوید: یاران [ پیامبرصلی الله علیه وآله] گِرد آمدند و در این خصوصْ سخن می‏گفتند که «الف» در کلام ، بیشتر از دیگر حروف ، کاربُرد دارد . امام علی‏علیه السلام به بِداهه و بی‏درنگ ، سخنان زیبایی [ بدون الف] ایراد فرمود که اوّلش چنین بود: «حمِدْتُ مَن عَظُمَتْ مِنَّتهُ‌، وَ سَبَغَتْ نِغْمَتُهُ‌، وَ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ‌، وَ تَمَّت کَلِمَتُهُ‌، وَ نَفَدَتْ مَشِیَّتُهُ‌، وَ بَلَغَتْ قَضِیَّتُهُ... سپاسْ می‏گویم کسی را که منّتش عظیم ، نعمتش فراگیر ، رحمتش پیشاپیش ، کلامش کامل ، اراده‏اش نافذ و فرمانش رساست . . .» تا آخر خطبه . .
آن‏گاه ، بدون درنگ نمودن، سخنانی بدون نقطه فرمود که آغازش چنین است: « الحَمْدُ لِلَّهِ أهْلَ الحَمْدِ وَ مَأوَاهُ‌، وَ لَهُ أوْکَدُ الحَمْدِ وَ أحْلاَهُ‌، وَ أسْرَعُ الحَمْدِ وَ أسْرَاهُ‌، وَ أطْهَرُ الحَمْدِ وَ أسْمَاهُ‌، وَ أکْرَمُ الحَمْدِ وَ أَوْلاَهُ ... سپاسْ خدای را که شایسته و سزاوار سپاس است ، و سپاسِ با تأکید و شیرین‏تر و سریع‏تر و آشکارتر و والاتر و گرامی‏تر و شایسته‏تر ، از آنِ اوست . . .» تا آخر خطبه .
هر دوی این دو خطبه را در [ کتاب خود:] المکنون و المخزون آورده‏ام .

[1] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 19 ص 140 و نیز رجوع کنید به: مناقب ابن شهر آشوب ج 2 ص 48،کفایه الطالب ص 393، مطالب السؤول: ص 60 ، بحارالانوار، ج 41، ص 304، فضائل آل الرسول فی المعقول و المنقول، تالیف حسون ملارجی الدلفی، ص 14، شرح نهج‏البلاغه علامه خوئی، ج 1، ص 210، نهج السعاده فی مستدرک نهج‏البلاغه، ج 1، ص 82، کنزالعمال، چاپ هند، ج 8، ص 221، مصباح کفعمی، باب 49، ص 741، مخزن اللئالی، بانو مجتهده‏ی امین، ص 125 الی 137، علی علیه‏السلام از ولادت تا شهادت، سید محمد کاظم قزوینی، ص 220 الی 211، سفینه البحار، ج 1، ص 397، زندگانی امیرالمومنین علی علیه‏السلام، حسین عمادزاده، ج 2، ص 90، نهج الخطابه، ج 2، ص 245، آیت الله علم‏الهدی خراسانی، نهج‏البلاغه الثانی، خطبه 4، ص 75 -80، نهج‏البلاغه به زبان انگلیسی، ص 296 -302، قضائ امیرالمؤمنین تألیف محمد تقی شوشتری، ص163 که خطبه که در ذیل آمده از آن نقل شده است.

خطبه بدون الف
حَمِدْتُ وَ عَظِمْتُ مَنْ عَظُمَتْ مِنَّتُهُ وَ سَبَقَتْ نَعْتُهُ وَسَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبُهُ وَ تَمَّتْ کَلِمَتُهُ وَ نَفِذَتْ مَشِیَّتُهُ وَ بَلَغَتْ قَضِیَّتُهُ.
حَمِدْتُهُ مُقرٌّ لربوبیّته مِتَخضّع لعبودیّته، متضلّ من خطیئته، معترف بتوحیده مؤَمّلٌ مِن رَبّه مَغفِرَةً تُنجیه یوم یشغل عن فصیلة و بنیه.
و نَستعینه و نَسترشده و نَستهدیه و نُؤمن به و نَتوکَّل علیه و شهدتُ له تشهیدٌ مخلصٌ و موقنٌ و فردته تفرید مؤمن متیقّن و وحّدته توحیدُ عبدٍ مذعنٍ لَیس بِه شریکٌ فی مُلکه و لم یکن له ولیٌّ فی صُنعه.
جَلَّ عَن مُشِیرٍ و وزیرٍ فی عونٍ و معینٍ و نظیرٍ.
  • بنده خدا


بایسته‌های عصر چشم به راهی... وظایف عام و خاص منتظران عصر ظهور

در آموزه‌های ارزنده معصومان علیهم السلام برای منتظران راستین حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آن چنان جایگاه و منزلتی برشمرده شده است که به راستی جای شگفتی است[1]  و این پرسش را پیش رو قرار می دهد که چگونه ممکن است چنین حالتی (انتظار) از چنین ارزشی والا برخوردار باشد.

 

بی‌گمان شخصیّت انسان‌ها متأثر از رفتارهایی است که در زندگی انجام می‌دهند. این رفتارها، براساس آموزه‌های دینی، دارای اعتبار و ارزش متفاوتی خواهند بود. از نگاه آیات و روایات معصومان علیهم السلام برترین انسان‌ها، کسانی هستند که با رفتار خود، اسباب خوشنودی پروردگار جهانیان را فراهم می‌آورند.

در این نوشتار کوتاه، برآنیم بخشی از رفتارهای عصر انتظار را که موجب این همه عظمت می‌شود، به اختصار بررسی کنیم.

 

وظایف انسان‌ها در این دوران، به دو دسته تقسیم می شود:

 

الف. وظایف عامّ

این وظایف، در سخنان معصومان علیهم السلام در شمار بایسته‌های عصر انتظار یاد شده است؛ امّا ویژه ی این دوران نیست و لازم است در همه ی زمان‌ها انجام شود. شاید ذکر آن‌ها در شمار وظایف دوران غیبت، به سبب تأکید بوده است. برخی از این وظایف بدین قرار است:

  • بنده خدا

بسم الله الرحمن الرحیم
مسابقه " منتظر یار"


شرایط و قوانین مسابقه:


زمان شروع مسابقه از 8 تیرماه به مناسبت ماه مبارک رمضان میباشد وتا 20 شهریور ماه ادامه دارد...
تمامی افراد شرکت کننده باید در سایت منتظر پاتوق عضو باشند...
کسانی که تمایل به شرکت در مسابقه رو دارند، نام و نام خانوادگی و نام کاربری منتظرپاتوق خودشون رو برای سامانه پیامکی
منتظر پاتوق ارسال نمایند
مسابقه چگونه برگزار میشود؟؟؟

  • بنده خدا

رونوشت از سایت افسران
  • بنده خدا


پرسید:راستی فرمانده گمراه کردن اینها چه فایده ای داره؟


ابلیس جواب داد:امام اینها که بیاید روزگار ما سیاه میشه

 اینها که گناه میکنند امامشون دیرتر می آید

 با کنجکاوی پرسید:این هفته پرونده ها چطور بود؟

 ابلیس خندید یک نگاه عاقل اندر سفیهی به او انداخت و گفت:

  • بنده خدا
  • بنده خدا

امام صادق ع


یه بار امام صادق ع داشتن برا شاگرداشون صحبت میکردن فرمودند:


ببینم کیا فک میکنن شیعه ما هستن؟


همه صداشون دراومد گفتن : من ، من ، ما ، من و ...


فرمود: من یه سری معیار میدم خودتونو باهاش مقایسه کنین ببینین واقعا شیعه هستین؟


هر کسی فقر رو به ثروت ترجیح داد معلومه که اون شبعه ی ما هست(صحابه فک کردن)


هر کسی بیماری رو به سلامتی ترجیح داد معلومه اون شیعه ماست(صحابه به فکر فرو رفتن)


و در آخر هر کسی مرگ رو به زندگی ترجیح داد از شیعیان ماست!


صدای گریه و ناله صحابه بلند شد !


گفتند : یابن رسول الله ما که هیچ کدوم از این نشانه ها رو نداریم


امام فرمود : هرکسی فک میکنه شیعه ما هست بلند بشه از مسجد بره بیرون .
  • بنده خدا


جمعیت زیادی دور حضرت علی(ع) حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:

- یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟

علی(ع) در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.

مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:
اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟

علی ع فرمود:

  • بنده خدا

 

1-  - امام على علیه السّلام فرموده اند : پوشیده و محفوظ داشتن زن مایه آسایش بیشتر و دوام زیبایى اوست . غرر الحکم(5820)

2- امام صادق علیه السلام می فرمایند: حجاب زن برای طراوت و زیبایی اش مفیدتر می باشد.                     ( المستدرک، ج5)

3-  امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:«با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار می‌دهی، چشم آنان را از هوس و حرام بازمی‌داری، چرا که حجاب برای آنها ثبات بیشتری به ارمغان می آورد. از خروج بی‌حساب و بی‌رویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد؛ و اگر می‌توانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند

4- حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که: روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. رسول خدا فرمود:« چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟» فاطمه عرض کرداو مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند

5- رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان می‌خندند) زمانی است که زن بی‌حجابی و بدحجابی می‌میرد، و بستگان او را در قبر می‌گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می‌پوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان می‌خندند و می‌گویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می‌کرد و به گناه می‌انداخت(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می‌پوشانند.


  • بنده خدا
سلام

بعد از این که تو دوره یکی از رئیس جمهور های عزیز ایران الزام وجود حجاب برای خانوما از قانونا حذف شد ، یه سری ها سو استفاده کردن و برای حیا بانوان و غیرت مردان برنامه ریزی بلند مدت کردن و یواش یواش و قدم قدم حیا و غیرت رو از بین بردن!

چطور! الان میگم:

اول لباس جین رو آوردن و تن خانومهای ما کردن بعد از اون اومدن و این لباس رو دَمپاچه گشاد کردن! بعدش پاچش گشاد بود و بالاش رو تنگ کردن بعد پاچه گشاد از مُد افتاد و پاچه رو هم تنگ کردن بعد تنگ تر و تنگ تر و تنگ تر ....
دیگه جا نداشت لباس تنگ تر بشه! پس چیکار کنیم! آها پارش کنیم!
حالا شلوارها شروع کردن به پاره شدن یه ذره و دو ذره و .... بعدش شد جِر وا جِر!
بعدش دست برداشتن! نه بابا ، ادامه دادن و رو آوردن به شلوار پارچه ای!!
حالا همون پروسه انجام شد! دمپاچه گشاد و تنگ و پاره و ....
بعد از اون چیکار کردن!
این ساپورت لعنتی رو مد کردن و اینم دیگه نیاز به اون پروسه قبلی نداشت این یه پروسه جدید میخواد
  • بنده خدا