اِذا جاء نصر الله و الفتح . . .

حسین ع هم امام زمان خودش بود!

اِذا جاء نصر الله و الفتح . . .

حسین ع هم امام زمان خودش بود!

اِذا جاء نصر الله و الفتح . . .

آقا اجازه ؟!
دل زده ام از تمام شهر
بی تو دلم گرفته از این ازدحام شهر
آقا اجازه ؟!
دست خودم نیست خسته ام
در درس عشق ، من صف آخر نشسته ام
در این کلاس ، عاطفه معنا نمی دهد
اینجا کسی برای تو برپا نمی دهد
آقا اجازه ؟!
بغض گرفته گلویمان
آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان
اللهم عجل لولیک الفرج

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امیر ملک کلام» ثبت شده است

علی مع الحق


 

دو بیت عجیب از حضرت علی(ع)

*در این بیت زبان حرکت نمیکند :
آب همی وهم بی أحبابی
همهم ما بهم وهمی مابی
------ ------ ------
* ودر این بیت لبها بهم نمیخورن :

قطعنا على قطع القطا قطع لیلة
سراعا على الخیل العتاق اللاحقی

-------------

این شعر هم از عجایبی است که هم میتونید عمودی بخونید و هم افقی:

ألوم صدیقی وهذا محال
صدیقی احبه کلام یقال
و هذا کلام بلیغ الجمال
محال یقال الجمال خیال

------------
این بیت رو ابتدا از اول بخوانید و بعد از انتها حرف به حرف بخوانید میبینید ....

  • بنده خدا
علی ع
یکی از مطالبی که بزرگان علم و ادب در تمجید از کلام حضرت امیر علیه السلام و اعجاز سخنان ایشان بیان کرده اند خطبه بی الف و خطبه بی نقطه حضرت است. خطبه «بدون الف» در مجامع علمی مسلمین حرکت فکری ایجاد کرد و یک نهضت ادبی به وجود آورد.
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغةمی گوید: بسیاری از مردم ، روایت کرده‏اند که گروهی از یاران پیامبر خدا بحث می‏کردند که: «کدام یک از حروف الفبا، بیشترین کارایی را در کلام دارد؟» و همه بر حرف «الف» اتّفاق کردند .
امام علی ‏علیه السلام فرمود:....( وحضرت خطبه بدون الف را ایراد فرمودند.) [1]
ما در اینجا به نقل این مطلب از ابن شهر آشوب اکتفا می نماییم:
ابن شهرآشوب در المناقب آل أبی طالب به نقل از امام رضاعلیه السلام ، از پدران بزرگوارش می گوید: یاران [ پیامبرصلی الله علیه وآله] گِرد آمدند و در این خصوصْ سخن می‏گفتند که «الف» در کلام ، بیشتر از دیگر حروف ، کاربُرد دارد . امام علی‏علیه السلام به بِداهه و بی‏درنگ ، سخنان زیبایی [ بدون الف] ایراد فرمود که اوّلش چنین بود: «حمِدْتُ مَن عَظُمَتْ مِنَّتهُ‌، وَ سَبَغَتْ نِغْمَتُهُ‌، وَ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ‌، وَ تَمَّت کَلِمَتُهُ‌، وَ نَفَدَتْ مَشِیَّتُهُ‌، وَ بَلَغَتْ قَضِیَّتُهُ... سپاسْ می‏گویم کسی را که منّتش عظیم ، نعمتش فراگیر ، رحمتش پیشاپیش ، کلامش کامل ، اراده‏اش نافذ و فرمانش رساست . . .» تا آخر خطبه . .
آن‏گاه ، بدون درنگ نمودن، سخنانی بدون نقطه فرمود که آغازش چنین است: « الحَمْدُ لِلَّهِ أهْلَ الحَمْدِ وَ مَأوَاهُ‌، وَ لَهُ أوْکَدُ الحَمْدِ وَ أحْلاَهُ‌، وَ أسْرَعُ الحَمْدِ وَ أسْرَاهُ‌، وَ أطْهَرُ الحَمْدِ وَ أسْمَاهُ‌، وَ أکْرَمُ الحَمْدِ وَ أَوْلاَهُ ... سپاسْ خدای را که شایسته و سزاوار سپاس است ، و سپاسِ با تأکید و شیرین‏تر و سریع‏تر و آشکارتر و والاتر و گرامی‏تر و شایسته‏تر ، از آنِ اوست . . .» تا آخر خطبه .
هر دوی این دو خطبه را در [ کتاب خود:] المکنون و المخزون آورده‏ام .

[1] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 19 ص 140 و نیز رجوع کنید به: مناقب ابن شهر آشوب ج 2 ص 48،کفایه الطالب ص 393، مطالب السؤول: ص 60 ، بحارالانوار، ج 41، ص 304، فضائل آل الرسول فی المعقول و المنقول، تالیف حسون ملارجی الدلفی، ص 14، شرح نهج‏البلاغه علامه خوئی، ج 1، ص 210، نهج السعاده فی مستدرک نهج‏البلاغه، ج 1، ص 82، کنزالعمال، چاپ هند، ج 8، ص 221، مصباح کفعمی، باب 49، ص 741، مخزن اللئالی، بانو مجتهده‏ی امین، ص 125 الی 137، علی علیه‏السلام از ولادت تا شهادت، سید محمد کاظم قزوینی، ص 220 الی 211، سفینه البحار، ج 1، ص 397، زندگانی امیرالمومنین علی علیه‏السلام، حسین عمادزاده، ج 2، ص 90، نهج الخطابه، ج 2، ص 245، آیت الله علم‏الهدی خراسانی، نهج‏البلاغه الثانی، خطبه 4، ص 75 -80، نهج‏البلاغه به زبان انگلیسی، ص 296 -302، قضائ امیرالمؤمنین تألیف محمد تقی شوشتری، ص163 که خطبه که در ذیل آمده از آن نقل شده است.

خطبه بدون الف
حَمِدْتُ وَ عَظِمْتُ مَنْ عَظُمَتْ مِنَّتُهُ وَ سَبَقَتْ نَعْتُهُ وَسَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبُهُ وَ تَمَّتْ کَلِمَتُهُ وَ نَفِذَتْ مَشِیَّتُهُ وَ بَلَغَتْ قَضِیَّتُهُ.
حَمِدْتُهُ مُقرٌّ لربوبیّته مِتَخضّع لعبودیّته، متضلّ من خطیئته، معترف بتوحیده مؤَمّلٌ مِن رَبّه مَغفِرَةً تُنجیه یوم یشغل عن فصیلة و بنیه.
و نَستعینه و نَسترشده و نَستهدیه و نُؤمن به و نَتوکَّل علیه و شهدتُ له تشهیدٌ مخلصٌ و موقنٌ و فردته تفرید مؤمن متیقّن و وحّدته توحیدُ عبدٍ مذعنٍ لَیس بِه شریکٌ فی مُلکه و لم یکن له ولیٌّ فی صُنعه.
جَلَّ عَن مُشِیرٍ و وزیرٍ فی عونٍ و معینٍ و نظیرٍ.
  • بنده خدا


جمعیت زیادی دور حضرت علی(ع) حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:

- یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟

علی(ع) در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.

مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:
اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟

علی ع فرمود:

  • بنده خدا