اِذا جاء نصر الله و الفتح . . .

حسین ع هم امام زمان خودش بود!

اِذا جاء نصر الله و الفتح . . .

حسین ع هم امام زمان خودش بود!

اِذا جاء نصر الله و الفتح . . .

آقا اجازه ؟!
دل زده ام از تمام شهر
بی تو دلم گرفته از این ازدحام شهر
آقا اجازه ؟!
دست خودم نیست خسته ام
در درس عشق ، من صف آخر نشسته ام
در این کلاس ، عاطفه معنا نمی دهد
اینجا کسی برای تو برپا نمی دهد
آقا اجازه ؟!
بغض گرفته گلویمان
آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان
اللهم عجل لولیک الفرج

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معجزه» ثبت شده است

نصف کردن ماه


ﺩﺭ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺁﻣﺪﻩ ﮐﻪ ﮐﻔﺎﺭ ﻣﮑﻪ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﻼﻡ (ﺹ )ﺗﻘﺎﺿﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﺪﻕ ﺩﻋﻮﯼ
ﺧﻮﺩ ﻣﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻧﯿﻢ ﺑﺸﮑﺎﻓﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﭼﻨﯿﻦ ﻧﻤﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﺻﺪﻕ
ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺍﻭ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺁﻭﺭﺩ ... ﺁﻥ ﺷﺐ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺻﺎﻑ ﻭ ﻣﺎﻩ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﮐﺎﻣﻞ ( ﺑﺪﺭ) ﺑﻮﺩ، ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ
(ﺹ) ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﮐﻔﺎﺭ ﻣﮑﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻫﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ
ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ... ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﻋﺎﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺵ ﺭﺍ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩ ... ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﺎﻩ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻧﯿﻢ ﺷﮑﺎﻓﺘﻪ ﺷﺪ ﻧﯿﻤﯽ
ﺩﺭ ﮐﻮﻩ ﺻﻔﺎ ﻭ ﻧﯿﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﮐﻮﻩ ﻗﯿﻘﻌﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺁﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ .

ﮐﻔﺎﺭ ﻣﮑﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺤﻤﺪ ( ﺹ ) ﻣﺎ ﺭﺍ ﺳﺤﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ،
ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺘﻨﺪ ، ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺳﺤﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺳﺤﺮ ﮐﻨﺪ، ﺍﺑﻮﺟﻬﻞ ﮔﻔﺖ
ﺻﺒﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺳﺌﻮﺍﻝ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﺍﻧﺸﻘﺎﻕ ﻣﺎﻩ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ
ﻧﻪ، ﺍﮔﺮ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﮐﺮﺩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯾﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻧﻪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺤﻤﺪ (ﺹ ) ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻣﺎﺭﺍ ﺳﺤﺮ
ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﺑﻪ ﻣﮑﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺭﺍ ﺗﺼﺪﯾﻖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺍﺑﻮ ﺟﻬﻞ ﻭ ﻣﺸﺮﮐﺎﻥ
ﮔﻔﺘﻨﺪ " ﺍﯾﻦ ﺳﺤﺮ ﻣﺴﺘﻤﺮ ﺍﺳﺖ" ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﺎﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ... " ﺍﻗﺘﺮﺑﺖ ﺍﻟﺴﺎﻉﺓ ﻭﺍﻧﺸﻖ
ﺍﻟﻘﻤﺮ "... ﺑﺎﺭﯼ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﯾﺎﻓﺖ ﻭ ﻣﺸﺮﮐﺎﻥ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺪ .
ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﺸﺴﺘﻬﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﺯﻏﻠﻮﻝ ﺍﻟﻨﺠﺎﺭ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻫﻬﺎﯼ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ، ﻭﯼ ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺹ
ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺷﻖ ﺍﻟﻘﻤﺮ ﺩﺭ ﺻﺪﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ﺹ)ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻌﺠﺰﺍﺕ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ﺹ)
ﮐﻪ ﺗﻮﻁ ﻧﺎﺳﺎ ﺑﻪ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺣﺎﺿﺮﺍﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ
ﺍﺳﻼﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻮﺟﻪ ﻭ ﺍﻫﺘﻤﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ " ﺩﺍﻭﻭﺩ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﯿﺘﮑﻮﮎ " ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺰ
ﺭﺋﯿﺲ ﺣﺰﺏ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺑﺮﯾﺘﺎﻧﯿﺎ ﺍﺳﺖ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﻘﻞ ﮐﺮﺩ :

  • بنده خدا
علی ع
یکی از مطالبی که بزرگان علم و ادب در تمجید از کلام حضرت امیر علیه السلام و اعجاز سخنان ایشان بیان کرده اند خطبه بی الف و خطبه بی نقطه حضرت است. خطبه «بدون الف» در مجامع علمی مسلمین حرکت فکری ایجاد کرد و یک نهضت ادبی به وجود آورد.
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغةمی گوید: بسیاری از مردم ، روایت کرده‏اند که گروهی از یاران پیامبر خدا بحث می‏کردند که: «کدام یک از حروف الفبا، بیشترین کارایی را در کلام دارد؟» و همه بر حرف «الف» اتّفاق کردند .
امام علی ‏علیه السلام فرمود:....( وحضرت خطبه بدون الف را ایراد فرمودند.) [1]
ما در اینجا به نقل این مطلب از ابن شهر آشوب اکتفا می نماییم:
ابن شهرآشوب در المناقب آل أبی طالب به نقل از امام رضاعلیه السلام ، از پدران بزرگوارش می گوید: یاران [ پیامبرصلی الله علیه وآله] گِرد آمدند و در این خصوصْ سخن می‏گفتند که «الف» در کلام ، بیشتر از دیگر حروف ، کاربُرد دارد . امام علی‏علیه السلام به بِداهه و بی‏درنگ ، سخنان زیبایی [ بدون الف] ایراد فرمود که اوّلش چنین بود: «حمِدْتُ مَن عَظُمَتْ مِنَّتهُ‌، وَ سَبَغَتْ نِغْمَتُهُ‌، وَ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ‌، وَ تَمَّت کَلِمَتُهُ‌، وَ نَفَدَتْ مَشِیَّتُهُ‌، وَ بَلَغَتْ قَضِیَّتُهُ... سپاسْ می‏گویم کسی را که منّتش عظیم ، نعمتش فراگیر ، رحمتش پیشاپیش ، کلامش کامل ، اراده‏اش نافذ و فرمانش رساست . . .» تا آخر خطبه . .
آن‏گاه ، بدون درنگ نمودن، سخنانی بدون نقطه فرمود که آغازش چنین است: « الحَمْدُ لِلَّهِ أهْلَ الحَمْدِ وَ مَأوَاهُ‌، وَ لَهُ أوْکَدُ الحَمْدِ وَ أحْلاَهُ‌، وَ أسْرَعُ الحَمْدِ وَ أسْرَاهُ‌، وَ أطْهَرُ الحَمْدِ وَ أسْمَاهُ‌، وَ أکْرَمُ الحَمْدِ وَ أَوْلاَهُ ... سپاسْ خدای را که شایسته و سزاوار سپاس است ، و سپاسِ با تأکید و شیرین‏تر و سریع‏تر و آشکارتر و والاتر و گرامی‏تر و شایسته‏تر ، از آنِ اوست . . .» تا آخر خطبه .
هر دوی این دو خطبه را در [ کتاب خود:] المکنون و المخزون آورده‏ام .

[1] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 19 ص 140 و نیز رجوع کنید به: مناقب ابن شهر آشوب ج 2 ص 48،کفایه الطالب ص 393، مطالب السؤول: ص 60 ، بحارالانوار، ج 41، ص 304، فضائل آل الرسول فی المعقول و المنقول، تالیف حسون ملارجی الدلفی، ص 14، شرح نهج‏البلاغه علامه خوئی، ج 1، ص 210، نهج السعاده فی مستدرک نهج‏البلاغه، ج 1، ص 82، کنزالعمال، چاپ هند، ج 8، ص 221، مصباح کفعمی، باب 49، ص 741، مخزن اللئالی، بانو مجتهده‏ی امین، ص 125 الی 137، علی علیه‏السلام از ولادت تا شهادت، سید محمد کاظم قزوینی، ص 220 الی 211، سفینه البحار، ج 1، ص 397، زندگانی امیرالمومنین علی علیه‏السلام، حسین عمادزاده، ج 2، ص 90، نهج الخطابه، ج 2، ص 245، آیت الله علم‏الهدی خراسانی، نهج‏البلاغه الثانی، خطبه 4، ص 75 -80، نهج‏البلاغه به زبان انگلیسی، ص 296 -302، قضائ امیرالمؤمنین تألیف محمد تقی شوشتری، ص163 که خطبه که در ذیل آمده از آن نقل شده است.

خطبه بدون الف
حَمِدْتُ وَ عَظِمْتُ مَنْ عَظُمَتْ مِنَّتُهُ وَ سَبَقَتْ نَعْتُهُ وَسَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبُهُ وَ تَمَّتْ کَلِمَتُهُ وَ نَفِذَتْ مَشِیَّتُهُ وَ بَلَغَتْ قَضِیَّتُهُ.
حَمِدْتُهُ مُقرٌّ لربوبیّته مِتَخضّع لعبودیّته، متضلّ من خطیئته، معترف بتوحیده مؤَمّلٌ مِن رَبّه مَغفِرَةً تُنجیه یوم یشغل عن فصیلة و بنیه.
و نَستعینه و نَسترشده و نَستهدیه و نُؤمن به و نَتوکَّل علیه و شهدتُ له تشهیدٌ مخلصٌ و موقنٌ و فردته تفرید مؤمن متیقّن و وحّدته توحیدُ عبدٍ مذعنٍ لَیس بِه شریکٌ فی مُلکه و لم یکن له ولیٌّ فی صُنعه.
جَلَّ عَن مُشِیرٍ و وزیرٍ فی عونٍ و معینٍ و نظیرٍ.
  • بنده خدا